دربرخی از مناطق افغانستان هنوز هم ازدواجهای اجباری در بین مردم این کشور رواج دارد . شخصی میگوید (با دختری که بیست و دوسال داشته ازدواج کرده وچند سال از ازدواج شان میگذرد که فعلا صاحب چند طفل نیز استند اما یک فرد بالایش ادعا کرده که خانمش اصلا بنام فرزند وی بوده ، ادعا کننده گفته ، این زن که فعلا در نکاح تو است ، هنگام طفولیت بنام پسر من بود و در آن زمان که دختر سه ساله بود خانواده من با خانواده خانم خودت نامزدی اطفال ما را انجام داده بودیم .
شخص در ادامه گفت فعلا من از ترس اینکه جانب مقابلم مردمان زور دار استند و در محل از نفوذ و رسوخ زیادی برخوردار اند نمیتوانم در خانه خود زنده گی کنم بنآ از محل اصلی زنده گی خود فرار کرده به کابل آمده ام تا اگر حکومت مرا از شر اونا خلاص کند )
شخص دیگر مشکلات متفاوتی از اثر ازدواج دخترش دارد وی میگوید (دختر سیزده ساله ام را به مردی دادم که چهل وپنج سال دارد ، مرد مرا دخترم را لت و کوب میکند زمانیکه من گفتم دختر را نزند مرا نیز توهین کرده از خانه اش بیرون میسازد ، دخترک که یک طفل خورد سال است میگوید که شوهرم قبل از من عروسی دیگری کرده بود و اولاد های جوان دارد ، مرا لت و کوب میکنند ، توهین و تحقیر میکنند و تمام کارهای خانه را بالای من انجام میدادند و موقعیکه من از کار خانه فارغ میشدم ،بالای دستگاه قالین بافی مینشستم و این پروگرام دایمی زنده گی ام بود .
طفل موهای خود را نشان داده میگوید که ، موهایم را همرای قیچی قالین بافی بدلیل اینکه هر روز سرم را نشویم قیچی کردند .)
یکی از مدافعین حقوق بشر در دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان میگوید ( ازدواج عقدیست که معاشرت زن و مرد را به منظور تشکیل خانواده مشروع میسازد ، متاسفانه در جامعه ما ازدواج انواع و اشکالی هم پیدا کرده که بگونه مثال میشود از ازدواجهای قبل از وقت ،ازدواجهای اجباری ،از دواجهای میراثی ، ازدواجهای فضولی وغیره رانامبرد.)
وی در ادامه صحبت های خود میگوید (کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان از آغاز تاسیس خود تاامروز برنامه های زیاد تعلیمی و تربیتی را از راه های مختلف تهیه و برای مردم ارائه داشته تا خانواده ها به اضرار و عواقب نکاح های نامشروع و غیر قانونی پی برده زنده گی و سرنوشت فرزندان شانرا بد نسازند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر