۶.۱۱.۱۳۹۱

کابوس شکنجه، اسد الله خالد برگشت


امروز یکی از علاقمندان اسدالله خالد در یکی از شبکه های اجتماعی نوشته بود، فک یو طالبان و من زنده برگشته ام !
این یعنی چی؟
این به معنی برگشته ام، در زندان های امنیت ملی جان شما را خواهم کشید، گزارش شکنجه از زندان های افغانستان پایانی ندارد و همین چند روز قبل گزارش از زندانیان کودک که در زندان های افغانستان از شکنجه بیش از حد با رسانه ها سخن گفته بود منتشر شده است.
دریافت اعتراف از افراد توقیف شده در زندانهای افغانستان بیشتر با بکارگیری انواع شکنجه انجام می یابد. ضرب و شتم، بیدار نگهداشتن اجباری، ندادن غذا و قید کردن افراد در سلول های کوچک و تاریک از تخطی های است که بر اساس یک گزارش اداره معاونت سازمان ملل برای افغانستان (یوناما) در زندان های این کشور، وسیعاً بکار گرفته می شود، کاری که اسد الله خالد در زمان ولایت اش در غزنی و قندهار آغاز کرد و همچنان به یک اصل غیرانسانی باقی ماند.
بازداشت کودکان:
یوناما گزارش داده است که کم از کم 
۱۰۵ طفل (افراد کمتر از ۱۸ سال) در جریان یک سال در افغانستان توقیف شدند که در آن میان ۸۰ تن گفتند به آنها شکنجه داده شده بود. این کودکان گفته اند که کارمندان پولیس و امنیت ملی با کیبل به کف پاهای آنها تا زمانی میزدند که اعتراف نامه های تهیه شده را تایید می کردند.
یک پسر 
۱۶ ساله به گزارشگران یوناما گفته است که پس از بازداشت برای هشت روز بطور مداوم شکنجه می شد. "آنها یک چوبی که با پلاستیک پوشیده شده بود را به من نشان دادند و گفتند که اگر اعتراف نکنم که طالب استم، آنرا در مقعدم فرو خواهند برد. من تحمل لت و کوب را داشتم اما توان این بی شرمی را نداشتم، بناً هر چیزی را که آنها می گفتند نوشتم و در پای آن شصت امرا گذاشتم."

عدم رسیده گی مقامات به قضایای شکنجه و نبود حسابدهی مستنطقین، به گزارش سازمان ملل، استفاده از شکنجه را به یک روش معمولی اخذ اعترافات در زندانهای افغانستان مبدل کرده است.
یوناما گفته است که دها محبوسی که از بازداشتگاه نیروهای خارجی به نهادهای افغان سپرده شد، شکنجه شدند.
در حالی که رئیس جمهور حامد کرزی خواستار انتقال تمام محبوسین افغان از نیروهای خارجی به حکومت افغانستان است، موجودیت گسترده شکنجه در زندانهای این کشور برآورده ساختن این تقاضا را به مشکل روبرو کرده است.
قضیه دیگر:
شماری از کودکان زندانی از موارد شدید شکنجه و برخورد نا مناسب نهاد های مسوول شکایت دارند  و گفته اند که در هنگام تحقیق مورد لت و کوب و حتی در بسیاری موارد شوک برقی داده شده اند.
در گذشته شکایات از موارد شکنجه و بد رفتاری با زندانیان بزرگ سال را دفاتر ملل متحد و سازمان عفو بین الملل نیز منتشر ساخته بود و حال گزارش دیگر قضیه ی شکنجه با کودکان را مطرح میسازد.
این اطفال که در مرکز اصلاح و تربیت وزارت عدلیه زندانی اند ادعا کرده اند که در هنگام تحقیق از سوی مسوولان امنیتی، پولیس و امنیت ملی شکنجه  شده اند و به زور از آنها اعتراف گرفته شده است.
گزارشگر خانم لیزا که برای تهیه گزارش از وضعیت صحی و برنامه های آموزشی این اطفال به مرکز اصلاح و تربیت مراجعه کرده بود و با شماری از کودکان زندانی صحبت کرده، گزارش شکنجه را در یکی از رسانه ها منتشر ساخت. او با یکی از کودکان زندانی که در سال های قبل در یکی از مراکز آموزشی خصوصی شاگرد بوده صحبت کرده و او کودک گفته است در هنگام تحقیق شکنجه شده و اظهارات اش را با جبر و اکراه گرفته است. او به خبرنگار گفته است که چهل روز است بدون محکمه در اینجا هستم و محکمه هیج حکمی را تا هنوز صادر نکرده است، هنگامیکه من را به یکی از حوزه های امنیتی بردند، اول توسط پولیس در حوزه شدید لت و کوب شدم و بعد چند نفر دیگری با لباس های شخصی آمدند و با فشار و لت و کب شصتم را گذاشتند روی کاغذ.این تنها پسری نیست که از شکنجه شکایت می کند، چندین طفل دیگر نیز در اینمورد با این خبرنگار صحبت کرده است و  یک کودک دیگر زندانی در مورد گفت: «در تحقیقات جنایی کابل که برایم شوک برقی دادند بالای عصابم زیاد تاثیر کرده چندین بار تداوی کردیم، این شوک برقی برایم نآرامی خواب پیدا کرده، در خواب میترسم.»
در عین حال شماری از این کودکان ادعا دارند که بدون داشتن جرم و بررسی دوسیه های شان از ماه ها به این طرف در عقب میله های زندان شب و روز را سپری میکنند:
«غذای که در اینجا می دهند کم است که چای بوره و نان خشک می باشد، درسهم در اینجا نیست،
استاد می آید حاضریمی گیرد و دوباره می رود، راپور می دهنداما خدمت عملی برای ما نمی کنند.
کسی بالایم ادعا کرد چند سال است که زندانی هستم اما در تهمت ناحق، من ازکدام مشکل برایتان زود تر بگویم.»
به اساس گزارش ها، در مرکز اصلاح و تربیت اطفال حدود 262 کودک بین سنین 13 تا18 سال زندانی اند و در این میان شماری از دختر ها نیز زندانی اند. یک دختر نوجوان در صحبت با رادیو آزادی گفت که بدون طی مراحل
محکمه و تعیین مجازات برایش به این زندان انتقال داده شده است.
بسیاری از این دختر های نوجوان می گویند که به اتهام فرار از منزل در این مرکز زندانیشده اند.
با یکی از این دخترها هم صحبت شدم، وی گفت که به دلیل خشونت های خانوادگی از منزل فرار کرده و سپس سرنوشت او را به این محل کشانید:

« به خاطریکه فامیلم با من رویه خوب نمی کرد، فرار کردم، از خانواده ام 9 ماه گم بودم،
اگر آقای کرزی صدای ما را می شنود، کسانی که انتحاری می کنند بی گناهان را میکشند
 آزاد می کند
اما به داد ما هیچ کس نمی رسد
 بی گناه در اینجا زندانی هستم،من بدون حکم محکمه در اینجا هستم، فقط هنگامی 
که حوزه مرا دستگیر کرد بههمین جا آوردند.»
یوناما در یک گزارش اش نوشت:
این گزارش بر اساس مصاحبه با بیشتر از ۶۰۰ محبوس در ۳۰ ولایت افغانستان تهیه شده است.
اگر چه موارد شکنجه محبوسین در 
۳۰ ولایت تایید شده است اما در ولایت کندهار بیشتر و جدی تر بوده است. قبلآ نهاد های حقوق بشری اسدالله را خالد را بدست داشتن جرایم ضد بشری و شکنجه زندانیان متهم کردند و سروصدا های زیادی را برپا کرد و تا جاییکه نهاد های حقوق بشری از کرزای خواستند تا مانع کاندید شدن وی در پست ریاست امنیت ملی شود.
بار ها این نهاد ها از پارلمان افغانستان نیز خواستند که به وی رای ندهند زیرا باقی ماندن به قدرت وی را خونخوار تر خواهد ساخت و برعکس وای با اکثریت آراه رییس امنیت ملی افغانستان شد.
آمدن اسدالله خالد بحیث رییس جدید امنیت ملی معمای شکنجه زندانیان را بیشتر تقویت خواهد کرد و این بار زندان های امنیت ملی نیز به شکنجه گاه ی از نوع زمام داری اسدالله خالد را تجربه خواهند کرد.
بر مبنای یافته های یوناما، ۸۱ فردی که به ظن شورشگری و حمایت از طالبان از سپتامبر سال ۲۰۱۱ تا اکتوبر سال ۲۰۱۲ توقیف گردیده بودند از زندان پولیس در ولایت کندهار مفقود گردیدند. گمان می رود که این افراد توسط پولیس کشته شده اند.
یوناما همچنان از موجودیت زندان های غیررسمی در کندهار خبر داده است. یکی از این گونه زندانها در داخل محوطهء دفتر والی کندهار گزاش شده است و در زمان ولایت اسدالله خالد ساخته شده بود، که در آن محبوسین بطور سیستماتیک شکنجه می شدند.
کارمندان ریاست امنیت ملی، پولیس و فرماندهان پولیس سرحدی در دادن شکنجه به افراد بازداشت شده، نقش داشته اند.

گزارش حقیقت ندارد
جورجیت گگنان، رئیس بخش حقوق بشر یوناما که این گزارش را تهیه کرده است به رادیو آشنا گفت که تحقیقات این اداره در همآهنگی با نهادهای دولت افغانستان صورت گرفت.
اما عبدالقادر روشنگر، مشاور حقوقی وزارت داخله یافته های گزارش یوناما را بصورت قطعی رد کرد. "مطالعۀ را که وزارت داخله از زندان های افغانستان دارد، هیچ نوع شکایات زندانیان در مورد شکنجه بیرون نشده است. ما در ماه جدی و قبل از آن بشمول زندان پل چرخی از اکثریت زندان ها دیدن کرده با زندانیان صحبت کردیم و آنها از هیچ گونه موارد شکنجه یاد آوری نکردند. من فکر میکنم در زندان های که مورد پولیس افغانستان است، هیچ شکنجه وجود ندارد."
ریاست امنیت ملی تا حال به اتهامات شکنجه کردن محبوسین جنگی، واکنش نداده است.
تقاضای ما:
ما فعالین حقوق بشر و روز نامه نگاران حقوق بشری "وبسایت حقوق بشر افغانستان" با ا ستناد از اسناد و مدارک نشر شده از دفتر ملل متحد کابل، سازمان عفو بین الملل و نهاد های افغانی، نگرانی خویش را از بازگشت کابوس شکنجه اسد الله خالد در پست ریاست امنیت ملی افغانستان اعلان میکنیم و از حکومت افغانستان میخواهیم  تا از حضور اسد الله خالد در پست ریاست امنیت ملی جلو گیری شود و ما خواهان تحقیق و به عدالت کشاندن هریک از ناقضان حقوق بشر هستیم و اسد الله خالد سمبول از دور دوم شکنجه  بعد از حکومت های ناشی خلق و پرچم در افغانستان خواهد بود.
نوت:
 گزارش اصلی در وبسایت حقوق بشر افغانستان منتشر شده بود و یک کاپی از آن گزارش اینجا در وبلاگ حقوق بشر منتشر شده است.

۶.۱۰.۱۳۹۱

طالبان و افراد ناشناس دو کودک را سربریدند




مقامها محلی افغان از سربریدن دو کودک، یک پسر در قندهار به دست طالبان و یک دختر به دست افراد ناشناس در ولایت کاپیسا خبر دادهاند.
جاوید فیصل، والی قندهار روز جمعه ( ۱۰ سنبله/شهریور) به بی‌بی‌سی گفت که این کودک پسر را طالبان برای گرفتن انتقام از برادرش که مامور پلیس است، سر بریده‌اند.
آقای فیصل افزود که این کودک ۱۲ ساله ساکن ولسوالی (شهرستان) ژیری، زمانی که به ولسوالی پنجوایی سفر کرد، از سوی طالبان دستگیر و چهارشنبه گذشته سربریده شد.
سخنگوی والی قندهار افزود که افراد وابسته به گروه طالبان جسد سر بریده این کودک را در کنار جاده گذاشته بودند.
این در حالی است که به گفته آقای فیصل، طالبان در نیمه ماه رمضان هم یک کودک ۱۴ ساله را به اتهام "جاسوسی" به نفع دولت در یک جلسه مهمانی در ژیری دستگیر و سر بریده بودند.
ژیری و پنجوایی هر دو از مناطق ناامن ولایت قندهار شمرده می شوند که گروه طالبان در آنها نفوذ دارند و تا حال نیروهای امنیتی چند بار در این مناطق عملیات کرده‌اند.
از سوی دیگر، عبدالحکیم آخندزاده، ولسوال (فرماندار) "تگاب" در ولایت کاپیسا، در شمال کابل به بی‌بی‌سی گفت که جسد سر و پا بریده یک دختر هفت ساله در باغ یک روستا پیدا شده است.
آقای آخندزاده افزود که این دختر عصر دیروز (پنجشنبه) در روستای "جالوخیل" ولسوالی تگاب به قتل رسیده و هنوز مشخص نیست که چه کسانی و به چه دلیلی سر و پای این کودک را بریده اند. این مقام محلی همچنین گفت که هنوز هیچ کسی در مورد قتل این دختر شکایتی نکرده و خبر قتل او را روستاییان به مراجع دولتی اطلاع داده اند.
ولسوال تگاب همچنین گفت که نهادهای امنیتی و پلیس به دلیل این که تا حال شکایتی در این مورد مطرح نشده، تحقیقات را در این زمینه آغاز نکرده اند.
تگاب یکی از مناطق ناآرام ولایت کاپیسا است که گروههای طالبان و حزب اسلامی در آن نفوذ دارند و به گفته آقای آخندزاده مکتب‌ها/مدرسه‌های دخترانه در این منطقه مسدود هستند.
در یک سال گذشته چندین مورد قتل زنان و دختران در مناطق مختلف افغانستان به ثبت رسیده که فعالان حقوق زن از آنها به عنوان "قتلهای زنجیره ای" یاد می کنند.
قتل این زنان و دختران انتقادهای زیادی را هم در پی داشته و فعالان حقوق زن و حقوق بشر خواستار اقدام جدی دولت برای انجام تحقیقات شفاف در این مورد شده اند.

۶.۰۴.۱۳۹۱

چه کسی دختر هنرپیشه را در کابل کشت؟

ایوب آروین - بی بی سی

چند روز بعد از انتشار خبر مرگ یک دختر هنرپیشه تئاتر و سریال تلویزیونی در کابل، پلیس این شهر قتل دختری ۲۲ تا ۲۴ ساله به نام "بنفشه" را تائید کرده و گفته است که این حادثه یک "خصومت‌ شخصی" بوده و پنج نفر به اتهام قتل بازداشت شده‌اند.
ژنرال محمد ظاهر ظاهر رئیس تحقیقات جنایی در فرماندهی پلیس کابل به بی بی سی گفت در میان بازداشت شدگان دو زن نیز هستند که از دوستان مقتول به شمار می‌روند.

آقای ظاهر گفت که این حادثه دوشنبه گذشته ۳۰ اسد/مرداد در حوزه ششم امنیتی کابل رخ داد.
او گفت براساس معلومات پلیس "بنفشه" بعد از ظهر روز دوشنبه در نتیجه ضربات چاقو زخمی و به بیمارستان 'استقلال' منتقل شد ولی در آنجا به دلیل شدت جراحات، جان باخت.
رئیس تحقیقات جنایی در فرماندهی پلیس کابل تنها به ذکر این نکته بسنده کرد که دعوایی بین دو طرف بر سر "رابطه دوستی" رخ داده و در جریان این دعوا "یکی از طرفین خانم بنفشه را با چاقو مجروح کرد."
این مقام پلیس کابل گفت او در یکی از سریال های یک تلویزیون خصوصی بازی می کرده، اما تاکید کرد که قتل او، ارتباطی با حرفه اش نداشته است.
با این حال برخی داستان را به گونه ای دیگر روایت می کنند. ظاهرا ماجرا از نمایشنامه ای شروع شده که این دختر نقش عروس را بازی می کرده و در آن چند پسر به گونه ای "عاشقانه" با وی صحبت می کردند.
اما مسئولان تلویزیون خصوصی امروز به بی بی سی گفته اند که این دختر در این نمایشنامه تلویزیونی چهل دقیقه ای، نقش نامزد یک فرد کم هوش را بازی کرده است و محتوی این نمایشنامه هم طنز و کمدی بوده است.
فهیم کوه دامنی از مسئولان این تلویزیون می گوید هیچ نکته تحریک آمیزی در این نمایشنامه وجود نداشته است که موجب تحریک عده ای برای قتل این دختر شده باشد.
البته این نکته نیز روشن است که این دختر کارمند این شبکه تلویزیونی نبوده و تنها در این نمایشنامه تلویزیونی نقش بازی کرده است.
مسئولان حوزه ششم امنیتی که محله 'سرکاریز' محل وقوع قتل، در آنجا است حاضر به پاسخگویی در این مورد نشدند و به همین ترتیب، بیمارستانی که این دختر به آنجا منتقل شده بود هم پاسخی ندادند.
پزشکی در این بیمارستان گفت که رسانه‌های زیادی در این مورد تماس گرفته‌اند، اما پاسخی دریافت نکرده‌اند. او افزود که حتی مسئولان این بیمارستان هم حاضر به مصاحبه در این مورد نیستند.
به دلیل سکوت بستگان و مقامات امنیتی و بیمارستانی، گمانه زنی در باره علل قتل در کوچه و خیابان و در شبکه های اجتماعی افزایش یافته است.
گزارشهای تائید ناشده هم وجود دارد که یک یا دو دختر "هنرپیشه" به دلیل کار حرفه‌ای شان در تلویزیون از سوی جوانان منطقه خودشان هدف قرار گرفته اند.
براساس این گزارشها، این جوانان این دو هنرپیشه را متهم کردند که با اجرای نقش در این نمایش، غرور قومی خود را زیر پا گذاشته اند و به همین دلیل باید کشته شوند.
ظاهرا گروهی از این جوانان که این نمایش تلویزیونی را تماشا کرده بودند، در محله 'سر کاریز' در غرب کابل به دختران "هنرمند" حمله کرده و یکی از دختران را به ضرب چاقو از پا در می‌آورند.
ولی این گزارشها را هیچ کسی به طور رسمی تایید نمی کند، نه منابع رسمی و نه افرادی که در محله زندگی می‌کنند.

گمانه زنی های شبکه های اجتماعی

در سکوت مقامات رسمی، بسیاری در فیسبوک و شبکه‌های اجتماعی این خبر را دنبال می کنند و برخی نیز به اظهار نظر در باره عملکرد قاتلان پرداخته اند.
ناروشنی و ابهام در باره قتل این دختر هنرپیشه، باعث شده است که برخی نسبت به سکوت مقامات رسمی اعتراض کنند و خواستار شفافیت بیشتر شوند.
برخی منتقدان می گویند که عدم شفافیت به نگرانی و عدم امنیت دامن می زند و این برای افغانستان که با مشکلات بزرگتری چون تروریسم رو به روست، می تواند هزینه گزافی از بین رفتن سرمایه اجتماعی را به دنبال داشته باشد.
البته برخی هم از رفتار پلیس و مقامات قضایی دفاع می کنند و معتقدند که آنها نیز با درک شرایط اجتماعی در افغانستان سعی دارند تا بعد از کشف و روشن شدن اصل واقعه، آن را شرح دهند چون بیان موضوعاتی نظیر روابط دختران و پسران و تغییراتی که در خانواده های سنتی رخ داده آسان نیست به خصوص که اکثر این خانواده ها اکنون جوانانی دارند که در دانشگاه تحصیل کرده اند و نظراتشان گاه بسیار متفاوت با خانواده است.
در چنین وضعیتی چندان دور از انتظار نیست که بازار شایعه، قصه‌پردازی در میان جامعه گرم شود ولی در نهایت همگان باید منتظر بمانند تا اصل قضیه از سوی پلیس و مقامات قضایی روشن شود.
اما با توجه به حوادث مشابهی که در سالهای گذشته رخ داده است، انتظار نمی رود پلیس کابل بزودی بتواند پرده از اسرار چنین قتلهایی بردارد.
چون سوالهایی که در قبال قتلهایی مشابه در گذشته وجود داشته است باگذشت سالها، هنوز بی پاسخ مانده اند. بعنوان مثال می توان از ابهام در مرگ شیما رضایی، پس از هفت سال یاد کرد.
شیما رضایی گوینده برنامه های تفریحی تلویزیون طلوع در سال 2005 بطور مرموزی به قتل رسید و با گذشت هفت سال هنوز، پرده از اسرار مرگ او برداشته نشده است و ظاهرا نهادی هم نیست که چنین پرونده هایی را در افغانستان دنبال کند.
شیما رضایی نخستین دختری بود که اجرایی متفاوتی از برنامه های تفریخی را در افغانستان معرفی کرد. اجرایی که با هنجارهای اجتماعی افغانستان در آن سالها سازگاری نداشت. اما نحوه اجرای او پس از مرگش به سبک عام برای بسیاری از مجریان دیگر برنامه تفریحی در تلویزیونهای خصوصی بدل شد.

۶.۰۲.۱۳۹۱

کشته و زخمی شدن دو دختر جوان در غرب کابل و خودکشی یک بانوی دیگر در بلخ



دو دختر جوان که تاهنوز اسامی ایشان افشا نگردیده قربانی توطۀ ای افراط گرایی در میان هزاره های غرب کابل است و قرار معلومات خبرنگاران حوزه امنیتی ششم پولیس کاملا در جریان قربانی شدن این دو بانوی جوان بوده اند و تا هنوز این موضوع را افشاه نکرده اند.
گفته میشه این دو بانوی جوان در یک برنامه تلویزیونی تله تیاتر که از شبکه امروز در روز دوم عید پخش گریده نقش ایفا نموده اند و دلیل کشته شدن این دو بانو نیز همین برنامه تلویزیونی  است.
یکی از اهالی محل که نخواسته اسمش فاش شود گفته که قبل از اجرای این توطۀ ی قتل ، مسوولین امنیتی را در جریان قرار داده اند و تاجایی هم نهاد های امنیتی نیز قضیه را پیگری کرده بودند و گفته میشه نماینده نهاد های امنیتی تا صبح ساحه را تحت پوشش داشته و صبح وقت وقتی نهاد های امنیتی پولیس ساحه را ترک کرده اند و  این دودختر برای خرید در نانوایی میرفته اند در زیر چادری شناسایی و یکی با ظرب برچه به قتل میرسه و دیگری شدیدآ زخمی گردیده است.
تا هنوز از سرنوشت دختر زخمی اطلاعی در دست نیست و عاملین این قضیه نیز مشخص نگردیده است.
در گفتگوی که با یک خانم هنر مند در غرب کابل داشتم وی نیز ابراز نگرانی کرده و گفته است که از دو روز به اینسو با شنیدن قضیه قتل این دودختر جوان خواب راحتی نداشته و میترسد روزی قربانی این نوع از توطۀ شود.
نهاد های مدافع حقوق بشری نیز این قضیه را تحقیق میکنند و امید واری وجود دارد که لحظه های بعد عاملین این قتل در غرب کابل مشخص و از طریق رسانه ها افشا گردد.
قضیه دومی :
دختر 22 ساله که در ناحیه هشتم شهر مزارشریف زندگی می کرد شب گذشته در خانه، خود را با ریسمان به دار آویخت. 
شیر جان درانی سخنگوی قوماندانی امنیه ولایت بلخ با تایید این رویداد به خبرگزاری بخدی گفت: "دختری به اسم شفیقه در منطقه ای موسوم به سعید آباد شهر مزارشریف توسط ریسمان خود را دار زد و از بین رفت."
در جریان سال جاری خورشیدی ولایت های شمال کشور بیشترین آمار خود کشی و خود سوزی را به خود اختصاص داده اند.
پیشتر در ولایت بغلان نیز خانم جوانی از سوی شوهرش به دلایل نا معلوم به قتل رسیده بود.
شماری از اقارب شفیقه نیز به رسانه ها گفته اند که این دختر (شفیقه) حامله بوده اما در مورد علت خودکشی او چیزی نگفته اند.
در همین حال مسئولان پولیس شهر مزارشریف علت خودکشی شفیقه را نا هنجاری های فامیلی خوانده گفته اند که به دلیل "عیدی" ندادن او ( شفیقه) خود را به دار آویخته است.
تعصبات قومی، جنجال های خانواده گی، اختلاف سنی در ازدواج و خشونت های خانوادگی از عواملی هستند که هراز گاهی از دختران جوان قربانی می گیرد.

۵.۲۶.۱۳۹۱

تجاوز گروهی بر یک دختر در فاریاب وقتل یک کودک در تخار

 مسوولان محلی در فاریاب می گویند که یک دختر خردسال، از سوی دو مرد مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است. به گفته این مسوولان، این رویداد سه روز پیش در قریه موسوم به غوری رهین از مربوطات ولسوالی قیصار فاریاب رخ داده است.
ولسوال قیصار با تایید این رویداد به خبرگزاری بخدی گفت: "اوایل هفته جاری، حوالی ساعت هشت صبح دو مرد به نام های عبدالروف و فیض الله لیلما را در حالکیه با برادرش در مزرعه کار می کرد، با خود بردند.
ولسوال قیصار می گوید این دو مرد به شدت برادر لیلما را لت و کوب کردند.
به گفته او، پس از ساعاتی این دختر از بند آن دو مرد رها شده و خانواده این دختر در کمیسیون ساحوی حقوق بشر و پولیس شکایت کردند.
در چند سال گذشته، در ولایت غزنی شماری از نزدیکان یکی از اراکین دولتی نیز بریک دختر خردسال تجاوز کردند که به ادعای خانواده دختر، تاکنون به سزای اعمال شان نرسیده اند.
در همین حال، ولسوال قیصار می گوید که پس از درج شکایت خانواده لیلما، پولیس برای گرفتاری عاملان رویداد، به محل حادثه رفتند اما باشندگان قریه ای که متجاوزین در آن زندگی می کنند با نیروهای امنیتی درگیر شدند.
به گفته او، "پولیس ولسوالی قیصار حدود یک و نیم ساعت با باشندگان محل که از قوم بارکزی هستند، درگیر شدند اما بدون دستگیری متهمان به مقر شان برگشتند."
یک مسئول کمیسیون حقوق بشر در فاریاب که نخواست نامش در گزارش ذکر شود، به بخدی گفت:" خانواده این دختر از رسانه یی شدن این رویداد جلو گیری کردند ؛ اما او انگیزه این رویداد را قومی دانست."
ولسوال قیصار هم تایید کرد که تجاوز گروهی بر لیلما بر اساس خصومت های قومی و زبانی صورت گرفته است.

به گفته ولسوال قیصار با وجود آنکه این منطقه نسبتا امن است اما "خانواده این دختر به طالبان نیز شکایت کرده اند و طالبان محل، عاملان تجاوز به لیلما را گرفتار کرده اند."
ولسوال قیصار می گوید که اعضای خانواده متهمان برای جلو گیری از اعدام این دو متهم نزد طالبان رفته اند و تا حال از سرنوشت متهمان هیچ اطلاعی در دست نیست.
این در حالی است که چندی پیش گروه طالبان یک آدم ربا در ولسوالی قره باغ غزنی را نیز به شکل صحرایی اعدام کردند.
در همین حال در یک قضیه وحشیانه مردی در تخار ولسوالی تالقان کودک دو ساله را شدید شکنجه کرده و بقتل رسانده ویدیوی نشر شده از کودک قربانی کاربران شبکه های اجتماعی را تکان داده و همه کشتن این کودک را شرم آور و خلاف موازین بین المللی حقوق کودکان دانسته اند.