۱۱.۲۷.۱۳۸۷

افشار زبان گویای مظلومیت و حق تلفی است

بیست ودوم دلو فرارسیده است وبازهم ویرانه های افشار به صدا درآمده ، بازهم خونهای هزاران قربانی گمنام درکوچه های خاکی افشار جریان گرفته است.امروز میخواهم کمی نجوای این ویرانه ها را که درقلب تاریخ صف کشیده اند ترجمه کنم. امروز میخواهم ازیک حقیقت بنویسم ازیک تراژدی وازیک درد. فاجعه افشار شانزده ساله شد وعنقریب به بلوغ میرسد اما هنوزهم قلم ها ازنوشتن عمق فاجعه وجنایت اتفاق افتاده درآن بازمانده اند، شانزده سال پیش افشار به خون نشست ولی تاهنوزکسی قادر به گفتن آن نیست. گلو ها همه بسته اند وصداها همه خفه. کسانی که به دامان پاک افشاربزرگ گردیدند وباخون افشار به قدرت رسیده اند امروز برای غزه سوگنامه میسرایند ولی با تمسخر وپوزخند به این زخم ناسور نمک میریزند ومست ازشراب سکرانگیزقدرت برسفره قاتل مینشینند
افشار این قربانی تاریخ واین کلام حقیقت درقلب تاریخ جاگرفته است وهیچ کسی نمیتواند آنرا محو کند. این افشار است که همه ادعاهای دروغین وهمه آلایش های عوام فریبانه را محو خواهد کرد. این افشار است که فتواهای خون فروشان وآدم فروشان مکار را افشا خواهد کرد. هیچ کسی ازیاد نخواهد برد درست شانزده سال پیش درشامگاه بیست ودوم دلو 1371 بزرگترین جنایت ونسل کشی انسانهای مظلوم توسط کسانی طرح ریزی واجرا شد که حال به خاطرپوشاندن اینهمه جرم وجنایت به هرکدامش لقب های کلانی داده میشود. قاتلان خونخوار وجانی وعاملین این جنایت وفاجعه غم انگیز، یکی بعد ازمردنش قهرمان ملی خوانده میشود، کسانی هم به عنوان نماینده های مردم برچوکی خانه ملت تکیه زده اند ویکی هم پیشوای مذهبی گشته است واین همه خیانتی است که برقربانیان مظلوم وگمنام افشار روا داشته شده ونمکی است که برزخم های هزاران خانواده ی داغدار که بهترین عزیزانش را دراین سرزمین ارواح ازدست داده اند، پاشیده شده است

افشار بافتوای محسنی به خاک وخون کشیده شد. این شیخ مکار و این انگل خونخوار وسفاک حال با پولهای که ازفروش افشار ومردم هزاره بدست آورد اینبارباچهره ی دیگری ظاهر گردیده است ملای خون فروش باساختن کاخ فرعونی اش برای مردم فتوای خون صادر میکند زیرا تاهنوز تشنه ی خون هزاره هاست. کسانی که درافشار وغرب کابل زنده ماند وشیخ آصف نتوانست آنها را درجریان جنگهای کابل زنده گی وخونش را نصیب شود حال باید ازطریق دستگاه فتوا فروشی اش بدست آورد. شیخ دروغگو وخون فروش که درجریان جنگ های کابل نقش عمرعاص مثلث شیطانی مسعود، ربانی وسیاف را اجرامیکرد وهزاران انسان مظلوم وبی دفاع را به جرم هزاره بودنش قتل عام کرد تاهنوز باسخنان چرب وفتواهای دروغین اش برگرده مردم سوار است واینبار باخون مردم تجارت را ه انداخته است
شانزده سال پیش درشامگاه دلو1371 درست نه ماه بعد ازسقوط دولت دکترنجیب وآغازکشتارهای انسانهای مظلوم درکابل، مسعود باهمکاری همه جانبه سیاف ومحسنی ازسه استقامت به افشار حمله کرد. آنشب آسمان کابل گلوله می بارید وزمینش خون، خون انسانهای مظلومی که فقط به خاطر هزاره بودن قتل عام میشدند. افشار به خاک وخون کشیده شد زیرا جمعیتی زیادی هزاره را درخود جاداده بود. محسنی مکار فتوا داد هزاره هارا قتل عام کنید چون دیگر کم کم هزاره ها میخواستند ازحقوق انسانی خود برخوردار باشند ودیگر نمیخواستند دنباله رو فتوا فروشان وشیادان تاریخ باشند
نسل کشی درافشار توسط چهره های پلیدی چون سیاف ومسعود پلان گزاری شد ولی توسط شیعیان درباری وخون فروشان مکار چون سیدحسین انوری، سیدمحمدعلی جاوید وشیخ آصف قندهاری عملی گردید. مسعود وسیاف میدانستند بدون همکاری شیعیان درباری نمیتوانند فاتح این ژنوساید ونسل کشی باشند، چون میفهمیدند که داخل شدن به افشار کاری بسا دشوار است وهمچنان پاک سازی هزاره ها نیاز به سگ های مین فال چون سید حسین انوری داشت. چون این خون فروشان قاتل قرن ها ازاحساسات مذهبی مردم هزاره استفاده نموده بودند ، این روباه های بزدل ازخمس ومال امام این مردم بزرگ شده بودند وخانه به خانه را باهمه ی اعضای فامیلش میشناختند. کاسه لیسلان ومفت خاران بی همه چیزباکمال بی شرمی به خانه های که صدها سال نان ونمکش را خورده بودند حمله کردند وهزاران انسان بی گناه را بابرچه وساتور تکه تکه نمودند. هرانسانی اگرتصاویری را که توسط سازمان دیده بان حقوق بشرازافشار تهیه شده است را ببینند میتوانند عمق این فاجعه را درک کنند. دراین فلم مستند میتوانید ببینید که این قصابان انسان حتا به کودکان شش ماهه هم رحم نکرده اند
فاجعه ی که درافشار رخ داد واقعن درتاریخ مثل ندارد. افشار زخم ناسور تاریخ افغانستان است. افشار زبان گویایی مظلومیت وحق تلفی است. مادران که درافشار سینه هایش بریده شد وبه پایه های برق آویخته شد هیچگاهی ازتاریخ افغانستان محو نخواهد. جوانان که درافشار سرش بریده شد ودرپیشانی اش یادگاری سید جان آغا نوشته شد هیچ گاهی فراموش شدنی نیست، کودکان شش ماهه ی که درافشار روی برچه ی تفنگ کباب شدند همیشه درقلب انسانهای آزاده زنده اند ودختران که درافشار مورد تجاوز قرار گرفتند تریبیون عدالت انتقالی سرزمین سوخته کابل خواهند بود. ژنوساید افشار 16 ساله شد ونزدیک است به بلوغ برسد، صدای حق وعدالت خواهی ومظلومیت هنوز ازکوچه های افشار زمزمه میشود وافشاریان مظلوم منتظر روزی هستند که قصابان انسان را درهمین کوچه خونین به دار بیاویزند. شیخ آصف قندهاری نمیتواند باکاخ فرعونی اش مانع عدالت انتقالی باشد. فتواهای دروغین وخون فروشی اش برای خودش معنی دارند، افشاری ها دیگراین مارهای آستین را شناخته اند واجازه نمیدهند یکبار دیگر دردام حیله ونیرنگ آنان بند باشند. باید گفت آنچه درجریان تهاجم به افشاراتفاق افتاده بسیارگسترده وپهناورترازخود جنگ وقلمرو آن است، دراینجا سران وفرماندهــان جنگ با استفادۀ ابزاری ازدین ومذهب وبرانگیختن عصبیت های مذهبی وقومی بخاطر حفظ جلال وجبروت شان، دست به قتل عــام زده اند. با خدعه وعوام فریبی تسنن را دربرابر تشیع، پشتون وتاجیک را دربرابر هزاره به انتقام هـــای خونین واداشته اند. دامنۀ کشتارجمعی، تجاوزبرزنان، چوروچپاول، گروگانگیری، اسارت وعملکردهای وحشیانۀ بسیارفراتر ازشکنجه هـای قرون وسطایی کشیده شده است
قصابان انسانهای مظلوم درافشار، کسانی که عاملین اصلی این ژنوساید ونسل کشی بودند از این قراراند
احمدشاه مسعود سازمان دهنده وفرمانده عمومی جنگ
ملامحمد قسیم فهیم، رئیس ادارۀ استخبارات حکومت اسلامی، مسئول کشف که دربرنامه ریزی عملیات وجریان آن نقش عمده را بعهده داشت
انور دنگر فرمانده جهادی فرقۀ شکردره
ملاعزت فرمانده فرقۀ جهادی پغمان
محمد اسحاق پنجشیری فرمانده لوای جهادی
حاجی بهلول پنجشیری فرمانده لوا
بابه جلندرپیجشیری فرمانده لوا
خنجراحمد پنجشیری فرمانده غند
مشتاق لعلی فرمانده کندک
بازمحمد احمدی بدخشانی فرمانده فرقۀ قرغه
همچنان دراین عملیات محمدیونس قانونی، بسم الله خان، بابه جان، حاجی الماس وگل حیدرنیزسهم ویژه را ایفا نموده اند
فرماندهــــان تنظیم اتحاد اسلامی که درعملیات تهاجمی برافشارنقش عمده ایفا نموده انداینها اند
عبدالرب رسول سیاف رهبراتحاد اسلامی، سوق و ادارۀ قطعات عملیاتی خود را به عهده داشت
حاجی شیرعلم فرمانده فرقۀ پغمان
زلمی توفان فرمانده لوای ۵۹۷ که درکمپنی پغمان موقعیت داشت
داکترعبدالله فرمانده غند مربوط لوای ۵۹۷
جگرن نعیم فرمانده غند مربو ط لوای ۵۹۷
فرمانده ملا تاج محمدکه دربرنامه ریزی واجرای عملیات سهم داشت
فرمانده عبدالله شاه با قطعه مربوطه اش
فرمانده خنجربا قطعۀ مربوطه اش، که روزدوم به جبهۀ جنگ درافشارسوق گردید
عبدالمنان دیوانه فرمانده غند، با قطعه اش روزدوم به عملیات سوق گردید
امان الله کوچی فرمانده غند با قطعه اش روزدوم به عملیات سوق گردید
شيرین فرمانده غند با قطعه اش روزدوم به عملیات سوق گردید
ملاکچکول با قطعه اش روزدوم به عملیات سوق گردید

این اشخاص بزرگترین جنایت را درتاریخ افغانستان مرتکب شده اند ولی جالب اینجا است که این فاجعه هول انگیز ازطرف بعضی ها همیشه به عنوان جنگ گروهی بین حزب وحدت مزاری، شورای نظار،اتحاد سیاف وحرکت محسنی خوانده شده است درحالیکه اگردرست به آن نگرسته شود، مناطقی که درآن نیروهای حزب وحدت قرار داشتند کمترین صدمه را دیده اند. قرارگاه مرکزی حزب وحدت ساختمان دانشکده علوم اجتماعی واکادمی پلیس بود که کمترین ضربه به آن وارد شده بود درحالیکه هیچ خانه ی درمنطقه افشار نبود که زیرضربات توپخانه ی متجاوزین به خاک وخون کشیده نشده باشد. به این اساس میتوان گفت که جنگ باحزب وحدت بزرگترین بهانه ی بود؛ اما درحقیقت این یک طرح پاکسازی وقتل عام هزاره ها بود. آماردقیق تلفات درافشار معلوم نیست ولی تحقیقات ابتدایی که توسط سازمان دیده بان حقوق بشر وعدالت انتقالی صورت گرفته است نشان میدهد که هزاران انسان مظلوم وبی دفاع دراین فاجعه کشته شده اند، نزدیک به 700 زن ودخترجوان تجاوزصورت گرفته وصدها تن گروگان گرفته شده اند. اما ازمنظر نظامی باتوجه به حجم تبهکارانه ی آتش های اجرا شده درسه روز وازسه استقامت توسط این لشکر انتقامجو وچپاولگرنگاه کنیم تعداد قربانیان بیشتر ازاین میتواندباشد که خود مطالعه دقیق وکاملتری میخواهد. ما همیشه یاد قربانیان مظلوم وگمنام افشار را گرامی میداریم ومنتظر روزی هستیم که همه جنایت کاران وخوانخواران پای میزمحاکمه عدالت انتقالی کشانده شوند
افشار زبان گویای مظلومیت و حق تلفی است
نسل کشی در افشار توسط چهره های پلیدی چون سیاف ومسعود پلان گزاری شد ولی توسط شیعیان درباری وخون فروشان مکار چون سیدحسین انوری، سیدمحمدعلی جاوید وشیخ آصف قندهاری عملی گردید
نويسنده:
بصیرآهنگ