۱.۲۱.۱۳۹۲

به خانم سیما سمر، لطفا مسئولیت های حقوق بشری خویش را فراموش نکنید

در این روز ها خانم سیما سمر رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان در اروپا بسر می برد، خانم سمر که به بانوی مکتب ساز نیز معروف است، یکی از پیشتازان عرصه ی دفاع از حقوق بشر و حقوق زن در افغانستان به شمار می رود، به این اساس وقتی پای نقض حقوق بشر در میان باشد، مردم افغانستان انتظار های زیادی از ایشان دارند و می کوشند تمام موارد نقض حقوق ابتدایی شان را اول با این بانوی آهنین کشور در میان بگذارند.
من هم به عنوان کسی که سالهاست به عنوان مدافع حقوق پناهجویان فعالیت کرده ام، همواره در سفر های اروپایی خانم سمر انتظاراتی زیادی داشته ام تا باشد که سفر های ایشان در کشور های اروپایی که اکنون میزبان هزاران پناهجوی بلاتکلیف افغانستانی هستند، گره کور پناهجویان را باز نموده و حد اقل آنها را از فشار روانی شدیدی که با آن درگیر هستند رها کند. این انتظار من از کارایی سفرهای اروپایی خانم سمربرای برطرف شدن مشکلات پناهجویان افغانستانی به خاطری است که کشور های اروپایی ایشان را به عنوان رییس کمیسیون حقوق بشر افغانستان، و مشهور ترین فعال زن و سند زنده ی از وضعیت حقوق بشر، وضعیت حقوق زن و در کل وضعیت زندگی مردم و بهبودی کشور می شناسند.
بطور مثال ازسال گذشته تا کنون بیش از ده تن از پناهجویان به خاطر بی سرنوشتی و فشار روانی و نبود امید برگشت به افغانستان در این کشور ها خود کشی کرده اند. انتظار من و این پناهجویانِ در بند، از خانم سمر این بود تا ایشان در نشست ها و گفتگوهای رسانه ی اش در این کشور ها وضعیت کنونی افغانستان را از دید یک فعال و مدافع حقوق بشر به تصویر کشیده و نبود ضمانت برای تامین حقوق بشر، حقوق شهروندی و به خصوص حقوق زنان و کودکان را برای شهروندان کشورهای اروپایی توضیح داده و راه حل بیرون رفت از معضلات کنونی افغانستان را نیز نظر به حقیقت های جاری کشور ارائه کند.
اما با کمال ناباوری، مصاحبه ها ی خانم سیما سمر با روز نامه "داگس آویسن" چاپ ناروی و پس از آن با کانال تلویزیونی "ان آر کی" این کشور، تمام انتظارات پناهجویان از ایشان را به خاک یکسان کرد، خانم سیما سمر در مصاحبه هایش نه به شکل یک فعال و مدافع حقوق بشر، بلکه به شکل یکی از وزیران حکومت حامد کرزی ویاهم یک دلال سیاسی ظاهر شده است. در کنار حرف های خانم سمر که وضعیت افغانستان را با 35 سال قبل مقایسه کرده است، نبود ترس از بازگشت طالبان به قدرت و بهبود وضعیت صحی در کشور را نیز توصیف نموده است. به نظر خانم سمر امکان رسیدن دوباره طالبان در قدرت و جود ندارد و مردم افغانستان به طالبان اجازه نمی دهند تا آنها دوباره بر سر نوشت افغانستان مسلط شوند.
در کنار این حرف ها خانم سیما سمر از کانال های تلویزیونی متعدد بوجود آمده پس از طالبان یاد آوری نموده و گفته است که در زمان طالبان زنان به مکتب رفته نمی توانست ولی اکنون بیش از 3 ملیون دختر در افغانستان درس می خوانند. اما خانم سمر نه از تیزاب پاشیده شدن به صورت دختران مکتبی سخن گفته است، نه از مسموم کردن دختران و نه از وضعیت نا امنی و بی ثباتی که روزانه ده ها قربانی می گیرد، نه از کشته شدن بیش از 200 زن در طول یک سال گذشته، نه از زنان زندانی و نه از وضعیت شکننده ی امنیتی و...
حالا این حرف های خانم سمر چه تاثیری بالای پناهجویان دارد؟
برای یک شهروند غربی با تعریفی که خانم سمر از افغانستان دارد، این کشور امن و امان است و حد اقل اگر یک پناهجو دوباره برگردانده می شود دیگر مشکل امنیتی نخواهد داشت. اگر بگوییم که این کشور ها از وضعیت افغانستان خبر ندارند به خطا رفته ایم اینها از همه ی آنچه در افغانستان می گذرد خوبتر از ما و خانم سمر آگاهی دارند اما حرف اینجاست که این کشور ها نظر به سیاست ضد مهاجر ی که دارند دنبال بهانه هستند تا آنرا به عنوان سند در برابر پناهجویان استفاده کنند و نگذارند بیش از این پناهجو ای وارد این کشور ها شوند. بدون شک این حرف ها را کسانی بهتر می توانند درک کنند که حداقل یکبار از کشور های مثل ناروی جواب رد گرفته باشند، همه می دانند که اداره ی مهاجرت کشورهای اروپایی بارها از این گونه سخن ها و مصاحبه های مقامات حکومتی افغانستان در برابر پناهجویان استفاده نموده اند.
چند روز پیش در تماسی که با پناهجویان در یکی از شهر های سویدن صحبت کردم، آنها قصه های درد ناکی از وضعیت زندگی شان در آن کمپ داشتند، می گفتند اینجا ده ها فامیل که اکثر آنها بی سرپرست هستند و شوهران شانرا در جریان مسافرت از دست داده اند جواب رد گرفته و پس از سه سال انتظار در کمپ، قرار است به افغانستان فرستاده شوند، آنها می گفتند فرستادن این زنان و کودکان در افغانستان یعنی مرگ، زیرا اینها نه در افغانستان کسی را دارند که به آنها کمک کنند و نه خود قدرت کنار آمدن با وضعیت کنونی در آنجا را دارند. این پناهجویان به من گفتند که اداره مهاجرت سویدن به اکثر پناهجویان افغانستانی جواب رد داده است وگفته است که دولت افغانستان از ما در خواست کرده است که پناهجویان را به افغانستان بازگرداند زیرا وضعیت کشور اکنون خوب است و ما نیاز به نیروی کار داریم.
با وجود این همه مسایل، وظیفه و مسئولیت حقوق بشری خانم سیما سمر ایجاب می کند تا ایشان در سفر های اروپایی اش یک فعال حقوق بشر باقی بماند و پناهجویان را از یاد نبرد. آنچه را خانم سمر در مصاحبه هایش بیان نموده است، حرف یک سفیر، یک وزیرحکومت و حرف های دایمی حامد کرزی می باشد که بار های شبیه این حرف ها ده سال است که از سوی مقامات حکومتی افغانستان در سفر های خارجی شان گفته می شود، کسانی که کانفرانس "بن" در باره افغانستان در سال 2011 را به یاد دارند که من شخصا در آن کانفرانس حضور داشتم حرف های حامد کرزی دقیقا همین حرف هایی است که اکنون توسط خانم سمر بیان شده است.
پناهجویان را فراموش نکنید
میدانم که خانم سمر اکنون عضو ارشد یک حزب سیاسی در افغانستان است ولی این مسئله نباید در کارهای حقوق بشری ایشان تاثیر بگذارد، زیرا ایشان چنانچه ثابت کرده اند در مسائل دفاع از حقوق بشر تعهد و ایمان داشته اند. قبول دارم که از نگاه سیاسی باید خصوصا در خارج از کشور نسبت به وضعیت افغانستان باید خوشبین ظاهر شد ولی بازهم برای شخصیتی چون سیماسمر که بیش از 30 سال عمر خویش را در راه دفاع از حقوق بشر صرف کرده و در این راه مبارزه کرده است، مسئله فرق می کند، ایشان نباید زحمات را که درمدت بیش از 30 سال کشیده است، یکباره قربانی سیاست متزلزل و شکننده ی کنونی نماید. از سوی دیگر در آمار های که از سوی سازمان های حقوق بشری از جمله سازمان ملل متحد و سازمان عفو بین الملل از وضعیت حقوق بشر و حاکمیت قانون در افغانستان منتشر شده است نیز چنان نیست که خانم سمر از آن توصیف می کند.
در آمار های منابع معتبر بین المللی وضعیت حقوق بشر در افغانستان حتا در ردیف کشورهای مانند سومالی برابری نمی کند، نظر به گزارشهای معتبر بین المللی، هم اکنون افغانستان بدترین و خطرناک ترین کشور در جهان برای زنان و نا امن ترین کشور برای شهروندان و مردم عادی است.
نگاه مختصر به وضعیت حقوق زنان و حقوق بشر
در سالهای پس از طالبان، به خاطر درآمد زا بودن حرف از حقوق زن تعداد زیادی که اصلا خود به حقوق بشر باور نداشتند موسسه های برای دفاع از حقوق زنان ساختند وکار دفاع از حقوق زنان را با برگزاری چند ورکشاب و جلسه خلاصه کردند. متاسفانه همین سطحی نگری و تجارت به نام حقوق زنان موجب شده که بعد از سال 2006 دوباره افغانستان به سوی طالبانی شدن پیش برود و وضعیت هر روز بدتر از دیروز شود.
چگونه خانم سیما سمر می تواند از وضعیت حقوق زنان و امنیت در افغانستان ابراز رضایت کنند وقتی در ننگرهار، شهر هم مرز با پایتخت روزانه حداقل دو دختر و زن در ملا عام به فروش می رسند؟ 
نظر به گزارشهای منتشر شده؛ فروش و بدل کردن زنان و دختران با بز و گوسفند و خر در مناطق جنوبی و شمال افغانستان و حتا در شهرهای هم مرز با کابل به یک رسم و رواج عادی تبدیل شده است. چگونه خانم سمر از وضعیت حقوق بشر و زنان در افغانستان ابراز رضایت می کنند وقتی سالانه در افغانستان قرار گزارش مشاور حامد کرزی 5 هزار زن خود سوزی می کنند؟
قرار گزارش یوناما تنها در شش ماه اول سال 2012، درگیری ها میان نیروهای حکومتی و تروریست های طالبان منجر به مرگ 1145 غیر نظامی و زخمی شدن 1954 غیرنظامی، شامل 925 زن و کودک، شده است. به علاوه ، همین خشونت‌ها بیش از 114900 نفر را در افغانستان آواره کرده است که 17079 نفر آن‌ها در نیمه اول 2012 آواره شده‌اند. از سوی دیگر حمله تروریست های طالبان بالای مکاتب دخترانه نیز افزایش یافته و در آپریل 2012، 150 دختر دانش‌آموز در ولایت تخار مسموم شدند. درماه اگوست 2012 یک دختر شش‌ ساله و یک پسر 12 ساله در دو مورد جداگانه در مناطق زیر کنترول طالبان سر بریده شد. همچنان در تابستان سال گذشته 17 غیرنظامی دیگرنیز در ولایت هلمند توسط طالبان سر بریده شد. 
عکس خشونت علیه زنان در افغانستان را نمایش می دهد، این دختر از ولایت هرات افغانستان است که درسن دوازده سالگی به این وضع رسیده است.
خود کمیسیون حقوق بشرآمار خشونت علیه زنان در هفت ماه سال گذشته رابیش چهار هزار مورد اعلان نموده و وزارت امور زنان آمار خشونت علیه زنان را 3500 مورد ثبت کرده است. با این وجود نمی دانم با کدام معیاری می توان از بهتر شدن وضعیت زنان در افغانستان راضی بود؟ تمام این آمار ها با توجه به این که در افغانستان بیشتر موقع خشونت های خانواده گی و فامیلی گزارش و ثبت نمی شود، از طرف همین نهاد ها به نشر رسیده است. 
اگرچند اکثر موارد خشونت علیه زنان در خانه رخ می دهد اما در این سالها بارها از طریق رسانه ها شنیده ایم که همین به اصطلاح مدافعین حقوق زن و حقوق بشر خود در نقض حقوق زنان دست دارند. نمونه های زیادی در این مورد وجود دارد. آخرین نمونه آن تجاوز جنسی گروهی بالای یک دختر 15 ساله دریک خانه امن مربوط به ریاست امور زنان در ولایت دایکندی به تاریخ 14/1/2013که رسانه ای شد.
تجاوز جنسی مکرر به خانم "زربی" باشنده ولسوالی نهرین ولایت بغلان توسط مدیر جنایی این ولسوالی، تجاوز جنسی قوماندان امنیه ولایت بادغیس به خانمی که جهت ملاقات با شوهر در بند خود به این اداره آمده بود، از موارد بی شماری است که توسط همین مدافعین حقوق زن صورت گرفته است. گرچند آمار خشونت ها و نقض حقوق بشر در افغانستان بسیار زیاد است، اما ذکر این چند نمونه نشان از گسترده بودن خشونت و نقض حقوق بشر و حقوق زن در افغانستان است که به هیچ یک از این موارد از سوی حکومت افغانستان رسیدگی نشده است. 
من به عنوان یک مدافع حقوق بشر می گویم وضعیت امنیتی افغانستان همان است که تصویرش چند روز پیش در ولایت فراه افغانستان به نمایش گذاشته شد، وضعیت امنیتی افغانستان همان است که روزانه ده ها مسافردر مسیر راه های کابل-بامیان، کابل-هرات، کابل- دایکندی و دیگر مناطق یا توسط ماین های کار گذاری شده ی تروریست های طالب تکه تکه می شوند و یاهم به جرم کار کردن با ادارات دولتی و یا موسسات و یا هم به خاطر تعلقات قومی و نژادی از موتر ها پایین و سربریده می شوند. وضعیت زنان افغانستان را نیز می شود در تصویر خانمی که در ولایت پروان در ملاء عام تیر باران شد و یاهم در عکس های سحر گل که چهار ماه در تشناب خانه اش زندانی بود، دید، وضعیت حقوق بشر را همچنان می توان روزانه در سرک های کابل مشاهده کرد.
بنابر تمام این موارد من بازهم از خانم سیماسمر به عنوان یک مدافع حقوق بشر و رییس کمیسیون حقوق بشر افغانستان می خواهم که حد اقل اگر در سفر هایش نمی توانند به پناهجویان کمک کنند، حد اقل با حرف های خوشبینانه خویش، شانس ماندن آنها در این کشور ها را از آنها نگیرند،پناهجویانی که اکنون در کشورهای غربی به سر می برند از میان بمب و انفجار، از میان خون و آتش و ناامیدی گریخته اند تا از مرگ نجات یافته و در این غربت کده ها برای مدتی هم که شده نفس راحت بکشند، اینها امید برگشت به افغانستان را ندارند وگرنه با این وضعیت نا بسامان هیچگاهی در کنج کمپ های مهاجرت این وضعیت را قبول نمی کردند. 
چنانچه می دانیم که هیچ ضمانت زنده ماندن برای این پناهجویان و خصوصا زنان پس از بازگشت به افغانستان و جود ندارد، پس به همین خاطر نباید باحرف ها و کارهای مان شانس زنده ماندن آنها را بگیریم.
بصیر آهنگ - کابل پرس

۱.۲۰.۱۳۹۲

مردم هرات در غم عزیزان جوان، تقاضای حفاظت از محمد احسانی


مردم هرات بار ها اعتراض های مدنی کردند و همه صدای مردم هرات راشنید، اما اینک هنوز مردم هرات در آرامش زندگی نمی کنند، هرروز وقتی کسی از خانه بیرون میرود، نگرانی از همانجا شروع میشود که مبادا دشمنی در کمین نباشد و خطری متوجه عزیزانش!
مردم با جسد کودکی در جاده ها ریختند، دولت را به ناکامی تمام عیار در هرات محکوم کردند و خواستند دیگر هیج شهروندهرات قربانی اختطاف ها نگردد.
پس کودکی که تبدیل به فریاد مردمی و اعتراض های مدنی هراتی ها شده بود نتوانست جلو فاجعه را گیرد و اینک دوجوان دیگر در این شهر را گرگان دریدند و یکش را کشتند و دیگرش همچنان سرگم با خود برده اند.
گزارش ازین قرار است که شب گذشته در منطقه جبراییل (ناحیه دوازدهم شهر) در هرات، افراد ناشناس یک نفر را کشته باقر احسانی را کشتند و برادر بزرگترش، محمد احسانی را با خود برده اند.
نورخان نیکزاد؛ سخنگوی پولیس هرات با تایید این رویداد به خبرگزاری (آوا) گفته که افراد مسلح ناشناس که سوار بر دو عراده موتر کرولا بودند، اسامی محمد احسانی را که دواخانه دارد اختطاف نموده و باقر؛ برادر وی را به قتل رسانده اند.
نیکزاد گفت که قاتلان پس از قتل این فرد و اختطاف برادر وی از محل رویداد فرار کرده اند.
سخنگوی پولیس هرات همچنین گفت که این حادثه شب گذشته ساعت
۹ شب اتفاق افتاده است که تاکنون از فرد اختطاف شده معلوماتی در دست نیست.
گفته می شود که تیم بررسی مدیریت مبارزه با جرایم جنایی قوماندانی امنیه هرات بررسی های خود را در این باره آغاز کرده است.
اما چرا؟
چرا جوانان فربانی شوند و مقامات مسوول نتوانند جلوی همچو حادثه ها را نگیرند؟
چرا افراد دستگیر شده از جنایات گذشته محکمه نشده اند و هنوز مردم هرات در بی عدالتی تمام، بسر میبرند و نا امیدانه جنایت های بشری را تماشاگر اند؟
چرا والی هرات مسوولان مربوط را تحت فشار قرار نمی دهد و اگر حرف اش شنیده نمی شود، چرا استغفا نه؟
آیا قربانی شدن این جوانان نمیتوان فریادی دیگری برای مردم هرات باشد ؟
مردم هرات تنها راه باقی مانده اعتراض مدنی جدی و پایان کار مقام های ولایتی و تعین چند شخص نه دزد و رشوت خور و خود قاچاقچیان انسان است، پس باید برای حفاظت از احسانی فریاد بشر دوستانه سر داد.
در همین حال فاطمه جعفری؛ نماینده هرات در شورای ولایتی، با تایید این رویداد و نگرانی شدید بخاطر حفاظت از محمد احسانی گفت که مشکلات اقتصادی و بیکاری زیاد در بین مردم هرات سبب ایجاد ناامنی ها و بالارفتن میزان جرایم در جامعه گردیده است.
وی همچنین با انتقاد از کارکرد ضعیف ارگان های عدلی و قضایی این ولایت گفت که به دلیل سهل انگاری و عدم تطبیق و اجرای درست قوانین در ارگان های عدلی و قضایی، افرادی با استفاده از این وضعیت و فساد بیش نهاد های اداری و نابسامانی ، دست به اختطاف و قتل افراد در جامعه می زنند.
جعفری همچنین تاکید کرد که طبق تحقیقات صورت گرفته، انگیزه این قتل ها، اقتصادی بوده و این خانواده خصومت شخصی و دیرینه با کسی نداشته است.
گفته می شود که شهرک جبرییل از نقاط امن هرات می باشد که در این اواخر این اولین بار است که اختطاف توام با قتل در این ناحیه از شهر هرات رخ می دهد.