شکیب صفدری |
در پی تهدیدات متعدد توسط مخالفین دولت و یا همان
برادران ناراضی آقای کرزی (طالبان) باز هم شاهد ترک وظیفه تعدادی از کارمندان
موسسات و ارګان های خارجی در افغانستان هستیم و هر روز نیز به شمار این افراد که
برای حفظ جان خود و خانواده خود تن به فرار از کار میدهند خواهیم بود و سر انجام شهروندان ما مشکلات جدی را به همراه
دارند.
و حال جوانی۲۳ ساله ای را داریم
که در خفا به سر می برد. به علت همکاری نکردن با طالبان مجبور به زندګی مخفیانه در
شهر کابل شده است. او مخفیانه زندګی میکند
تا باعث مرګ شهروندان عادی و یا نیرو های خارجی که برای خدمت به افغانستان امده
اند نباشد. در حالی که نیروهای امنیتی و پلیس افغان از جلوګیری این نوع مشکلات
عاجزند.
آقای شکیب صفدری در هنګام جنګهای داخلی و بردن پدرش
توسط طالبان مجبور به ترک کشور خود و پناه بردن به کشورهمسایه پاکستان شده بود.
از همان روزهای اول مهاجرت مجبور به کار کردن و تامین
مخارج فامیل بوده و همزمان زبان انګلیسی و مکتب را نیز در پاکستان تمام کرده ...
روزهای سخت و غیر قابل تصوری را پشت سر ګذاشته است
او به همراه مادر و دو خواهر و برادرش در پاکستان زندګی
میکرده و بعد از سقوط طالبان و تشکیل دولت اقای کرزی تصمیم به بازګشت به افغانستان
میګیرد. در پی پیدا کردن پدرش کوچکترین خبری از وی نمیشود.
شکیب زندګی عادی را با
خانواده خود در کابل شروع میکند و برای تامین مخارج درس و زندګی در یکی از موسسات
خارجی در پل چرخی کابل مشغول بکار میشود.
همزمان درسهای خود را در یکی از دانشکاه های خصوصی در کابل ادامه میدهد.
اقای شکیب صفدری مسؤل بخش تدارکات و خریداری این شرکت
ساختمانی که مربوط امریکایی ها می شود، بوده . وی یک مدت در طول چند ماه توسط
افرادی مورد تعقیب قرار ګرفته بوده. بدون
اینکه خودش خبری داشته باشد، شکیب میګوید آنها بارها و بارها با من تماس ګرفتند و
خواهان دیدار و ملاقاتی بودند و پیشنهاد پول های زیادی را هم میکردند اما هر بار
من این زنګ ها را مزاحمت های افراد کوچه
بازاری و لچک میدانستم. همین افراد از
همان شماره به خواهر شکیب تماس میګیرند و به او میګویند که به برادرت بګو اګر با
ما همکاری نکند به تو تجاوز خواهیم کرد.
همه اعضای فامیل تو را خواهیم کشت .
به وی آدرس خانه و دانشګاهی که او درس میخواند با اسم اعضای فامیل نام برده
و به او میګوید که اخرین مهلت شکیب خواهد بود.
همان شب هنګامی که شکیب از محل کار به سوی خانه میاید
در راه افرادی با قیافه های پوشیده و وحشتناک سوار موتری سیاه رنګ راه موتر شخصی
شکیب را سد میکنند و او را از موتر پایین میکشند و لت و کوب میکنند وبه وی میګویند
که اګر با آنها همکاری نکند تمام فامیل او را خواهند کشت و به وی هشدار میدهند از
این بعد باید جواب تلفن هایشان را بدهد
شکیب به انها وعده ی همکاری میدهد و میګوید هر کاری که
انها بخواهند برایشان انجام خواهد داد. آنها خیلی سریع از ان محل دور میشوند .. او
سوار موتر خود میشود و به سمت خانه ی یکی از دوستان خود پناه میبرد و به مادر خود
زنګ میزند که (برقع) چادری پوشیده همراه بقیه اعضای فامیل شان به محل امن و یا
خانه ی یکی از اقوام پناه ببرند..
بعد از ان شب تا کنون شکیب و اعضای فامیلش به صورت پنهانی
زندګی میکنند. تلاش کردیم با پولیس حوزه ۹
در تماس شدیم تا جریان را بیشتر پیګیری نماییم اما پولیس به هیچ وجهه حاضر به
مصاحبه با ما نشد.
از انجاییکه برادران ناراضی در تلاش بهم اندازی موسسات
خارجی هستند اینک مشخص تر میخواهند با انانکه همکاری با موسسات خارجی دارند نیز با
تهدید و انفجار پراګندګی ایجاد نمایند.
شکیب صفدری در حال حاضر که از منزل دوست اش نمی تواند
بیرون اید در نګرانی و ابهام اینده اش را نمی داند چه خواهد شد. شکیب صفدری از
پیامد های سال ۲۰۱۴ به شدت نګران است.
گزارشگر: صمد صفدری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر