امین نوری جوان بیست و چهار ساله که حدود شش سال است در مهاجرت در اروپا بسر میبرد. فریاد برای آزادی عقیده |
نویسنده: مجتبی رضایی
از اکتبر سال ۲۰۰۶ با اجرای قانون موازین اروپائی در امور پناهندگی، فعالیت تبلیغی و ترویجی برای دین اهمیت تعیین کننده خود را از دست داد. از آن زمان “تضمین حداقلهای آزادی عقیده و مذهب” تعیین کننده شد. طبق این قانون، اگر درکشوری حداقلهای آزادی عقیده و مذهب، نه تنها در چهاردیواری خانه، بلکه در جامعه و به طور علنی تضمین شده نباشد و فردی نتواند آن گونه که آئین و دین و عقیدهاش از او میخواهد آزادانه مراسم و آیین مورد نظرش را بجا آورده و نتواند آزاد و بدون خطرِ پیگرد و دستگیری بخاطر عقیده اش زندگی کند، در این صورت نمیتوان چنین فردی را به کشورش بازگرداند و درخواست پناهندگیاش باید رسیدگی صورت گیرد.
در سپتامبر ۲۰۱۲ نیز دیوان عالی اروپا در حکمی تاکید کرد: در صورتی که فردی در کشور خودش نتواند باورها و فرایض مذهبیاش را که بخشی از هویت دینی فرد محسوب میشود به طور آزادانه و در ملاء عام اجرا کند، و در صورتی که به خاطر این باور و عمل، رفتارهای تحقیرآمیز و غیر انسانی در انتظار او باشد، این چنین محدودیتها را باید برابر با نقض حداقل آزادی مذهبی قلمداد کرد. اگر، این فرد در خارج بوده و درخواست پناهندگی داده، نمیتوان از او خواست به کشورش برگردد و دین و آئینش را با سکوت و در چهاردیواری خانهاش بجا آورده و از اجرای مراسم عمومی و یا استفاده از نشانههای مذهبی خودداری کند تا دچار خطر نشود. انتظار اینکه فردی باورهای مذهبیاش را انکار کرده و یا مخفی کند نقض حق آزادی مذهب آن فرد به شمار میآید.
از این زمان به بعد به دلیل آنکه تعداد متقاضیان پناهندگی که “تغییر باور به مسیحیت” را دلیل پناهندگی اعلام میکردند، به طور چشمگیری افزایش پیدا کرده بود، اداره امور پناهندگی و دادگاههای آلمان به این موضوع به دیدهی تردید نگاه کرده و آن را اقدامی تاکتیکی و فرصتطلبانه میدید.
گرایش گروهی افغانستانی ها به دین مسیح و پیوستن بخش هائی از آنان به صفوف مسیحیان، یک پدیده اجتماعی است که در سالهای اخیر نشانه های رو به رشدی از خود بجا گذاشته است. تقریبا همه این افراد حتی اگر بخاطر بازنگشتن به افغانستان به دین مسیحیت روی اورده اند، پس از ان به گرایش مسیحی خود ادامه داده و جز پیروان جدی این دین شدند.
گر چه در افغانستان با این نوکیشان مسیحی رفتارهای بشدت خصمانه ای صورت میگیرد و مردم و مسئولان دولتی به تعرض، دستگیری و اختتاف کردن و حتی سنگسار اعضای دین مسیح اقدام می کنند، اما با این حال دیده می شود که این تعرضات اثر چندانی بر گسترش تمایل برخی از افغانستانی ها به تغییر دین و پیوستن آنها به مسیحیت و یا سکولاریزم نداشته است.
با این حال برخوردهای خصمانه علیه این پیروان جوان مسیحی در عمل باعث شده است که بخشی مجبور به ترک کشور شده و به نقاط مختلف جهان پناه می ببرند.
به نوشته رادیو بین المللی فرانسه « شهر برلن در آلمان یکی از مراکز جلب این نوکیشان مسیحی است. گفته می شود که هم اکنون صدها ایرانی و افغان مسیحی در این شهر در مراسم مذهبی کلیساهای برلن شرکت می کنند و فرائض مذهبی شان را بجا می آورند.»
استکهلم سوئد نیز پیروان زیادی از مسیحیان را از کشور های مختلف جهان را بخود جا داده است و افغانستانی های مسیحی نیز یکی اقلیت های کوچک مسیحیت در سويد بحساب می آید.
حسن علی زاده یکی از پیروان مسیح و افغانستانی الاصل است. او چند سالی است در سوئد زندگی میکند و با جامعه مسیحیان افغانستانی در ارتباط است. نزدیک به دو سال میشود که به دین مسیحیت روی آورده است. او خاطرات بسیاری بدی از شرایط زندگی در افغانستان دارد و این شرایط رقت بار جنگ و نا بسامانی باعث شد نگاه حسن علی زاده از اسلام و خشونت های پیدا و پنهان عوض شود.
حسن علی زاده در واکنش به حمله اخیر فرقه ای به هزاره های کابل که تظاهرات مسالمت آمیز برای ابتدایی ترین حقوق خویش راه اندازی کرده بودند و باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد با نمایش پلاکارد خویش در اعتراض جهانی هزاره ها سهم گرفت. |
حسن علی زاده در واکنش به حمله اخیر فرقه ای به هزاره های کابل که تظاهرات مسالمت آمیز برای ابتدایی ترین حقوق خویش راه اندازی کرده بودند و باعث کشته و زخمی شدن صدها نفر شد با نمایش پلاکارد خویش در اعتراض جهانی هزاره ها سهم گرفت.حسن علیزاده معتقد است که گرایش هزاره ها به دین اسلام و بخصوص مذهب شیعه این مردم را بیشتر هدف ظلم و ستم اقوام دیگر و حتی اخیرا داعش قرار داده است.
کارشناسان باور دارند که مردم معمولاً به دلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد کننده ای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت میکنند. دلیل دوم میتواند شرایط و عوامل مساعد جذب کنندهٔ مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر و آزادی های سیاسی بهتر باشد.
فرزانه فرزاد از تلخی های زندگی زنان در جوامع اسلامی شکایت میکند. او میگوید «تاریخ ستم بر زنان با تاریخ اسلام عجین شده است و آنچه امروز خشونت ها برزنان روا داشته میشود از طرف پیروان دین اسلام است. در هیج دینی به اندازه اسلام خشونت نهادینه نشده است و هرچه ستم بر بشر میرود از نادانی و عقب ماندگی مردم در جوامع اسلامیست» او در یکی از کمپ های کشور آلمان زندگی میکند و خودش را سیکولار میداند.
من دین گریزم و این گریز از اسلام به معنی فرار از جامعه نیست بلکه پیام من واضح و سازنده است یا اسلام مدرن و براساس نیاز امروز بشر میشود یا انسانهای دین گریز رویکرد دیگری برای عبور از سیاهی و تباهی پیدا میکنند «فرزانه فرزاد».
علی حیدری متولد سال ۱۳۶۱ شهر کابل از هزاره های افغانستان بعد از مهاجرت و تحصیل در ایران وبا قبول زندگی سخت با کارهای شاقه و بی مدرکی به افغانستان اخراج گردید.
علی؛ بعد ازورشکستگی در سرمایه گزاری مورد حمله و تعقیب طلبکاران پشتون خود قرار گرفتم. آن پشتونهای مسلمان ـ تندر و یا دکانداران واقعی دین باعث شدند تا سر از آلمان در آوریم. |
علی یک خدا نا باور است، او تجربه جدید نداشتن اعتقاد دینی را جنبهای از آزادی اندیشه برای خود و خانواده اش میداند.
علی؛ در المان به این پی بردم که نداشتن اعتقاد به هیچ دین ومذهبی خود آزادی اندیشه است، بدون اینکه خطری متوجه من وخانواده ام باشد. از زمانیکه در کشور اسلامی خودم افغانستان، با داشتن دین و باور بخدا مورد تهدید به مرگ قرار گرفتم، زندگی ام تاراج شد و به خانه ام ریختند تا به زن و فرزند من تجاوز کنند، نشه دین از سرم پرید. حالا اینجا دین را ترک کردم تا به حیث یک انسان بدون عینک دین به دنیا بنگرم و اینده انسانی را بدون داشتن دین و حراس برای اولادهایم ترسیم کنم.
علی میگوید بعد از مهاجرت و تحمل مشکلات زندگی، بدون مدرک و حق انسانی از ایران به افغانستان اخراج شدم. در کابل با سرمایه گذاری دریک فروشگاه قرار شراکت بستم، دیری نپایید که از ورشکستگی در بازار مورد حمله و تعقیب طلبکاران پشتون خود قرار گرفتم. آن پشتون های مسلمان ـ تندر و یا دکانداران واقعی دین باعث شدند ت سر از آلمان در آریم.
علی؛ بخوبی یادم هست که انگلامرکل نخست وزیر آلمان در سخنرانی اش گفته بود به فرزندان آیندهٔ خود این پیام را خواهیم داد که مردم، سوریه، عراق و افغانستان به ما پناه آورده اند، در حالی که مکه به آنها نزدیکتر است. طی مدتی که در آلمان زندگی میکنم من وخانواده از حقوق انسانی برخورداریم، فرزندان ما بدون تبعیض به مکتب میروند و خانم ام آزادانه در شهر میگردد، امکان تحصیل و کار برایش فراهم است؛ خدا ناباوری خود ارزش انسانی برای ماست.
قوانین اسلامی ضد زن ترین قوانین جهان هستند. او با نگرانی از افغانستان هرگز نمیخواهد برگردد تا آینده دخترانش را بدست دکانداران دین بسپارد، ویا انها مجبور شوند تحت قوانین اسلام افراطی زندگی کنند و بزرگ شوند. |
علی حیدری اضافه میکند که اگر دین اسلام و قوانین ضد انسانی اش نمیبود او و امثالش مصایب مهاجرت را متحمل نمی شدند.
با استناد به کنوانسیون سازمان ملل راجع به حقوق آوارگان و پناهندگان مصوب سال ۱۹۵۱ استدلال میشود که متقاضیان خدا نا باور در صورت بازگشت به افغانستان، به "دلیل اعتقاد مذهبی" که در این مورد خاص، فقدان چنین اعتقادی هستند، در معرض خطر جدی قرار میگیرد. کنوانسیون پناهندگان سازمان ملل آزادی مذهبی را به عنوان یکی از موارد اعطای پناهندگی مورد قبول قرار داده است.
در افغانستان، براساس قوانین شریعت اسلام، فرد مرتد با خطر مرگ مواجه است مگر اینکه نظر خود را کتمان کند که چنین اقدامی نیز میسر نیست زیرا در آن کشور، آداب و رسوم مذهبی به تمامی جنبههای زندگی فردی و اجتماعی نفوذ کرده است.
امین نوری جوان بیست و چهار ساله که حدود شش سال است در مهاجرت در اروپا بسر میبرد، میگوید: من اعتقادی به دین اسلام ندارم و هزینه این عقیده در افغانستان برابر از دست دادن جانم است. سالهاست که ما هزاره ها به نام خدا کشته میشویم. و به اسم مذهب شیعه مورد تبعیض و ستم ملی از طرف دولت قرار میگیریم. هرچه تعصب مردم ما روی مذهب شیعه بیشتر شود زمینه تبعیض علیه ما بیشتر میشود زیرا هزاره ها در افغانستان اقلیت هستند و ما نمیتوانیم قوم خود را تغییر بدهیم، با همه این مشکلات زندگی در اروپا به من اموخت که ازادی عقیده حق هر انسان است واین حق شایسته اعدام نیست. ما باید بتوانیم همینطور که ازادانه در اروپا از ازادی عقیده صحبت میکنیم در افغانستان هم اعتقادات خود را بیان کنیم.
حسین مظاهری منظورم از « اسلام برابراست با ترویسم » آنهایی است که از دین استفاده ابزاری کرده و اقلیت های مردمی دیگر را بنام دین و خدا میکشند |
حسین مظاهری متولد ۱۹۷۱ افغانستان است او نزدیک به شش سال است که در سوئد زندگی میکند اینجا کار میکند و پنج ماه به دین مسیحیت گرویده است. او هم با پلاکارد خویش خشم و انزجار خویش را نسبت به کشتار اخیر دهمزنگ کابل نشان داد و خودش مدافع حقوق بشری قربانیان اخیر میداند. در پلاکاردی که او همراه دوستش حسن علیزاده به دست گرفته است عکسهایی از تعدادی از قربانیان حمله اخیر حادثه دهمزنگ دیده میشود. که اکثرا هزاره ها هستند. او میگوید منظورش از « اسلام برابراست با ترویسم » آنهایی است که از دین استفاده ابزاری کرده و اقلیت های مردمی دیگر را بنام دین و خدا میکشند.
رشد پدیده دین گریزی یا تغییر دین بین جوانان افغانستان، کشوری که درگیری مداوم بین دولتی که ادعا میکند بینادش بر اساس دموکراسی نه بلکه تفکر طالبانیزم افراطی است، موضوعی است که ممکن است تا کنون توجه کمتر کسانی را به خود جذب کرده باشد اما در واقع با ورود به متن جامعه اسلامی در بین جوانان امروزی شاهد نظرات متفاوتی هستیم.
مسلمان زادگان دگردیس در افغانستان اصلی ترین قربانیان طالبانیزم اند و این طالبانیزم به دو رویکرد سنی و شیعه جوانان دین گریز را تا مرگ تهدید میکند.
نوجوانانی که در خانواده های مسلمان به دنیا می ایند در اولین قدم از طرف حکومت اسلامی خواسته یا ناخواسته مسلمان هستند و قبول نکردن ان به معنی مرتد بودن و خروج از دین سپس حکم اعدام است.
روزنامه افغانستان اکسپرس که به "زبان انگلیسی" منتشر می شد با انتشار مقاله ای به نام «دین اسلام ، داعش و طالبان» باعث ایجاد جنجال پر سر و صدائی شد. نشریاتی که به این مقاله معترض هستند این گونه تفسیر می کنند که گویا مقاله مزبور، اعمال داعش و نیز طالبان را به دین اسلام پیوند داده است. این در حالیست که این جوانان معتقدند اگر اسلام واقعی این است چرا خط خود را از روش این پیروان جدا نمیکند.
فرزانه فرزاد میگوید « کاش ادیان ابراهیمی که ازش نام گرفته میشود فقط افیون ملتها بود حالا همه تبدیل شده به ماشین ستم و نسل کشی در جهان» هزاره های افغانستان یکی از قربانیان اصلی فرقه گرایی دین ابراهیمی است. خشونت در ادیان یک امر متداول است در مسیحیت و دین یهود نیزتاریخ ستم دینی در شرایط های مختلف گزارش شده است.
من دین گریزم و این گریز از اسلام به معنی فرار از جامعه نیست بلکه پیام من واضح و سازنده است یا اسلام مدرن و براساس نیاز امروز بشر میشود یا انسانهای دین گریز رویکرد دیگری برای عبور از سیاهی و تباهی پیدا میکنند «فرزانه فرزاد |
خشونت دینی، به طور خاص خشونتی است که در واکنش یا توسط احکام، متون یا آموزههای دینی صورت میگیرد. این امر شامل خشونت علیه نهادهای دینی، افراد یا اشیا میشود، و یا هر جایی که خشونت به شکلی با انگیزه دینی هدف یا مجری خشونت صورت بگیرد. خشونت دینی به طور انحصاری به خشونت اعمال شده از سوی گروههای دینی گفته نمیشود و میتواند خشونت گروههای سکولار علیه گروههای مذهبی را هم شامل شود.
تادامیچی یاماموتو که از سال ۲۰۱۴ نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان است، در واکنش به حمله گروه «دولت اسلامی» به تظاهرات «جنبش روشنایی»، این اقدام را جنایت جنگی داعش نامید. حملات انتحاری شنبه بیست و سوم جولای در کابل، به کشته شدن ۸۰ نفر و زخمی شدن حداقل ۲۳۰ نفر منجر شد.
نماینده ویژه سازمان ملل در افغانستان در بیانیهای گفت: «حمله عمدی به یک گروه بزرگ و متمرکز از غیرنظامیها، جنایت جنگی است. این تلاشی برای گشترش وحشت در میان غیرنظامیان و خفه کردن آزادیهایی است که افغانستانیها بسیار برای به دست آوردنش تلاش کردهاند.»
دو مهاجم انتحاری خود را در میان تحصن هزارههای حامی «جنبش روشنایی» منفجر کردند. مهاجم سوم پیش از اقدام، توسط نیروهای امنیتی افغانستان کشته شد. گروه «دولت اسلامی» مسئولیت این انفجارها را با عهده گرفته است.
سکولاریسم در میان جوانان افغانستانی کم کم جا باز کرده است و نسل جوان افغانستان و خصوصا هزاره ها با واژه سکولار و دولت های سکولار آشنایی دارند.
حسن حیدری از ولسوالی میدان وردگ افغانستان است و نزدیک به یک سال است که در کشور سوئد زندگی میکند. او مسیحی دین گریز نیست بلکه خودش دین گریز از نوع مدرن اش با گرایش سکولاریزم میداند. |
در حکومت معنی سکولاریسم، عدم دخالت باورهای مذهبی در امر حکومت و برتری دادن اصول حقوق بشر بر سایر ارزشهای متصور هر گروه و دستهای است.
در آخر این نوشته میخوام اشاره کنم که دوری از دین نشانه بس جدید در میان نسل جوان افغانستان بوده و تا جاییکه حتی نوجوانی چون جسن حیدری با کمترین سن و سال دارد برای اولین بار تابوی سنتی خانواده اش را میشکند و دین گریز میشود.
حسن حیدری از ولسوالی میدان وردگ افغانستان است و نزدیک به یک سال است که در کشور سوئد زندگی میکند. او مسیحی دین گریز نیست بلکه خودش دین گریز از نوع مدرن اش با گرایش سکولاریزم میداند.
او مهاجرت در ایران را تجربه کرده است و تا جاییکه دولت جمهوری اسلامی ایران اورا مجبور میکردند به کشور سوریه برای جنگ فرستاده شود.
او به جنگ سوریه نه میگوید و با فرار از دین و سیاست های رژیم ایران به غرب فرار میکند. حالا خودش را برای ادغام به کشور مدرن با آزادی های که توقع داشت آماده میکند.